مخالفان جهانی شدن بینش تیره‌تری داشته و پیامدهای منفی تری را برای این تغییرات پیش بینی می کنند؛ آنان استدلال می کنند که همگرایی حول ارزش‌های غربی با آمریکایی به معنای از بین رفتن فرهنگ‌های سنتی بومی و کاهش تنوع زبان های اقلیت، آداب و رسوم و سنت‌های محلی موجود در سراسر جهان است. شکی نیست که تغییرات فرهنگی مهمی در حال وقوع است. هر سال برخی زبان ها که توسط عده ای از مردم مورد استفاده قرار می گیرد، در حال نابودی هستند. اما چنین روندی از چند قرن پیش وجود داشته است: در این زمینه می توان به چگونگی تسلط زبان فرانسوی بر زبان های گوناگونی است که زمانی در فرانسه مورد استفاده قرار می گرفتند و همچنین چگونگی تکلم زبان چینی توسط مردم گوناگون چین اشاره نمود. این روند به مدت طولانی قبل از ظهور ارتباطات جهانی وجود داشته است و دارای پیامدهای مثبت و منفی است.
 
 این امر نیز به مانند حرکت از مناطق روستایی به شهری، یکی از جنبه‌های ذاتی نوسازی است. به ویژه، تصور بر آن است گسترش تبلیغات تجاری - پس از مقررات زدایی پخش رادیو - تلویزیونی - در جوامع فقیر سبب تعقیب امیال مادی گرایانه و تراکم کالاهای مصرفی گردیده و بدین طریق ارزش‌های معنوی را در این جوامع تحت الشعاع خود قرار داده است. همچنین این فرآیند مسئول گشودن درها به روی «سرزمین بایر وسیع» برنامه‌های سرگرم کننده عامه پسند بی محتوی آمریکایی، تشویق مردم فرهنگ‌های سنتی به تقلید از خشونت بی اساس و سکسوالیته بی قید و بند قابل مشاهده بر روی صفحه تلویزیون است. مخالفان جهانی شدن که این تحولات را تهدیدی برای تنوع فرهنگی می دانند، اعتقاد دارند که جامعه بین الملل و تصمیم گیرندگان ملی باید به طراحی و اعمال سیاست هایی جهت حمایت و نظارت بر بازار فرهنگی از طریق محدودسازی میزان مالکیت خارجی صنایع رسانه‌ای داخلی و مخابرات، نظارت یا محدودسازی واردات محصولات فرهنگی، نظارت بر پخش رادیو - تلویزیونی و مخابرات در جهت منافع عمومی و تشویق و دادن یارانه به صنایع خلاق داخلی از قبیل هنرهای نمایشی، فیلم و کانال های تلویزیونی عمومی بپردازند.
 
طی دهه گذشته، بحث در مورد نیاز به حمایت فرهنگی احیاء شده است و نوآوری هایی توسط سازمان های چندجانبه مانند اتحادیه اروپا و یونسکو انجام شده است، اگر چه چنین نگرانی هایی جدید نیستند. در سال ۱۹۷۳، هربرت شیلر استدلال کرد که جریان نامتوازن اطلاعات از هسته شمالی به حاشیه جنوبی شکلی از «امپریالیسم فرهنگی» بود که دیگر اشکال تفکر و زندگی را در جوامع در حال توسعه برچید و اثر قدرتهای غربی و سرمایه داری شرکتی را تقویت کرد. در طول این دوره، شیلر و دیگران رسانه‌های مسبب امپریالیسم فرهنگی را متهم کرده و نظریه پردازان وابستگی استدلال کردند که روزنامه نگاران جوامع در حال توسعه بیش از حد متکی به محصولات وارداتی رسانه‌ها و خدمات خبری سیمی هستند. این مسائل به بحث و جدل داغ یونسکو که در سال ۱۹۸۰ به اوج خود رسید، دامن زده و سبب تمرکز بر توجه به عدم توازن جریان‌های ارتباطی شمال - جنوب و انتشار گزارش مک براید گردید. تلاش برای ایجاد یک نظم اطلاعاتی جهانی جدید که سعی در تغییر تمرکز و تجاری سازی رسانه‌ها داشت، سبب بروز نگرانی هایی گردید مبنی بر اینکه هدف این اقدام در واقع، تسهیل کنترل دولت بر رسانه‌ها است؛ پیشنهاد گسترش یک نظم جهانی جدید چنان بحث برانگیز شد که سبب شکاف در یونسکو گردید و به ترک آمریکا و بریتانیا از این سازمان انجامید. نگرانی در مورد حفظ و حمایت از تنوع فرهنگی در برابر رسانه‌های جهانی، تنها به جوامع در حال توسعه محدود نمی شود. حتی در اتحادیه اروپا، حمایت گرایان - به رهبری فرانسه - استدلال کرده اند که جریان نامحدود ارتباطات جمعی در سراسر مرزهای ملی یک چشم انداز اروپایی همگن، تحت سلطه برنامه‌های سرگرمی کننده عامه پسند آمریکایی را به وجود می آورد.
 
تصور می شود این فرآیند به انقراض صنایع کوچک فیلم و رادیو – تلویزیون‌های مستقل از جمله در ایتالیا، فرانسه و رومانی منجر شده است. در صورتی که جریان فراقیانوسی محصولات سرگرم کننده، همچنان به شکل عمده ای، آمریکایی باقی بماند، نگرانی در مورد اثرات بالقوه مخرب آن بر تنوع فرهنگی، به ویژه در فرانسه، شایع خواهد بود. جنبش حمایت گرایی در اروپا به تصویب دستورالعمل راه اندازی تلویزیون فرامرزی اتحادیه اروپا در سال ۱۹۸۹ انجامید. بر اساس این دستورالعمل، اعضای اتحادیه اروپا می بایست بخش عمده زمان پخش برنامه این تلویزیون را به برنامه‌های اصالتا اروپایی اختصاص دهند. دولتها به منظور اجرای این دستوالعمل، میزان برنامه‌های سرگرم کننده تلویزیونی و فیلم‌های غیر اروپایی وارداتی، سهمیه بندی شد. بعلاوه، بسیاری از کشورهای اروپایی برای اجرای مقررات قانونی، به شدت به صنایع صوتی - تصویری و هنرهای نمایشی و تصویری داخلی یارانه دادهاند و برخی دیگر میزان مالکیت خارجی روزنامه‌ها و مجوز پخش رادیو تلویزیونی برای خارجیان را محدود کرده اند. شورای سیاستگذاری اروپا در مورد اقدامات لازم برای تقویت کثرت گرایی رسانه‌ای و ماده ۱۵۱ پیمان ماستریخت نیز جهت تقویت رادیو تلویزیون های اروپایی به منظور تضمین پخش میزان معینی از برنامه‌های ساخت داخل، طراحی شدند. تأثیر این ابزارهای قانونی مشروط به مقررات زدایی فزاینده تجارت کالاها و خدمات و صنعت مخابرات است که میزان کانال های خصوصی موجود در اروپا را که بسیاری از آنها از پخش برنامه‌های سرگرم کننده تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی کم هزینه آمریکایی امتناع می کنند افزایش داده است.
 
در سال ۲۰۰۱، دولت‌های جهان تحت رهبری یونسکو اعلامیه جهانی تنوع فرهنگی را پذیرفتند؛ بر اساس این اعلامیه تنوع فرهنگی منعکس کننده میراث مشترک ما است و باید به عنوان یک منبع تبادل، نوآوری و خلاقیت حفظ شود. همچنین بر اساس این اعلامیه، تنوع فرهنگی به اندازه تنوع زیستی برای طبیعت ضروری است. این کنوانسیون یک نقشه عمل به رهنمودهای کلی مطرح می کند که بر اساس آن دولتهای عضو با مشارکت جامعه مدنی آن را اجرا می کنند. این کنوانسیون فرهنگ را به طور گسترده‌ای تعریف می کند که نه تنها هنر و ادبیات بلکه سبکهای زندگی، شیوه‌های زندگی با یکدیگر، نظام های ارزشی، سنت ها و باورها را نیز شامل می شود. بر اساس این کنوانسیون آزادی بیان و آزادی رسانهای شرایط ضروری برای شکوفایی تنوع فرهنگی هستند. با این وجود، این اعلامیه هشدار می دهد که جهانی شدن و نیروهای بازار به خودی خود برای حفاظت و حمایت از تنوع فرهنگی کافی نیستند: «با توجه به عدم توازن کنونی در جریان ها و تبادلات مربوط به کالا و خدمات فرهنگی در سطح جهانی، تقویت همکاری و همبستگی بین المللی با هدف توانمندسازی همه کشورها به ویژه کشورهای در حال توسعه و گذار ضروری است. بدین طریق می توان به استقرار صنایع فرهنگی ای دست یافت که در سطح ملی و بین المللی، پایدار و رقابتی باشند.
 
منبع: جهانی شدن و تنوع فرهنگی، پیپا نوریس و رونالد اینگلهارت، ترجمه: عبدالله فاضلی و ساجده علامه،صص327-324 چاپ و نشر سپیدان، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵